چرا باید این کتاب را بخوانید : با دانلود کامل PDF کتاب آموزه های ابراهام: پول و قانون جذب به قلم ایستر و جری هیکس، پول، مکنت، تندرستی و شادمانی را جذب کنید. مقدمه ی کتاب آموزه های ابراهام: پول و قانون جذب به قلم ایستر و جری هیکس: گمان می کنید چه عاملی شما را به سوی این کتاب کشاند؟ چرا این واژه ها را می خوانید؟ کدام قسمت این عنوان نظرتان را جلب کرده است؟ پول؟ تندرستی؟ شادمانی؟ آموزه های مربوط به جذب؟ یا شاید قانون جذب؟ علت جذب شدن تان به این کتاب هر چه باشد، اطلاعاتی که در اینجا وجود دارد پاسخ به پرسشی است که به نوعی مطرح کرده اید. این کتاب از چه می گوید؟ می گوید قرار است شامل حال خوش باشد و رفاه کلی مان امری طبیعی است. آموزش می دهد صرف نظر از اینکه اکنون زندگی تان چقدر خوب است، همیشه می تواند بهتر شود، و همچنین یاد می دهد انتخاب و قدرت بهبود رویداد های زندگی تان تحت نظارت شخص شما است. این کتاب ساز و برگی عملی و منطقی به شما ارائه می دهد « که وقتی پیوسته آن ها را به کار برید » به شما امکان می دهد از مکنت، تندرستی، و شادمانی بیشتری برخوردار شوید، که همانا حق طبیعی شماست. ( و من این را می دانم، زیرا پیوسته برای من رخ می دهد. وقتی از هر خواسته ای که متجلی می شود به سوی خواسته ای جدید و آنگاه تجلی ای دیگر گام بر می دارم، زندگی ام در کل بهتر و نیکوتر می شود.) زندگی نیکوست! چرا قدر دانی نکنیم؟ هم اکنون من و ایستر از پیاده روی در ساحل باز می گردیم و قصد داریم کار کتاب ابراهام، پول و قانون جذب را به پایان برسانیم. بیش از چهل سال پیش بود که برنامه هایی در دانشکده های سراسر کشور اجرا می کردیم. در همان حین، به ناگهان کتابی را روی میز قهوه خوری متل مان، در شهری کوچک در مونتانا دیدم. نام کتاب، بیندیشید و ثروتمند شوید و به قلم ناپلئون هیل بود، که همانا باور هایم را در باره ی پول چنان تغییر داد که با استفاده از آن اصول توانستم موفقیت های مالی را به نحوی به سوی خود جذب کنم که پیش از این در باورم نمی گنجید. تا پیش از این، تصور مکنت یا پولدار شدن چندان برایم جذاب نبود. کمی پیش از کشف این کتاب، خواسته ای داشتم که شیوه کسب درآمدم را تغییر دهم و بر آن بیافزایم. بنابراین، دریافتم که جلب توجهم به کتاب هیل، پاسخی صریح به (درخواست) من بوده است. بی درنگ، پس از مواجهه با کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید، در متلی در مینه سوتا با مردی آشنا شدم که شغلی را به من پیشنهاد کرد که با آموزه های هیل هماهنگ بود و نه سال شورانگیز را صرف بذل توجه به ایجاد آن شغل کردم. در آن نه سال، آن حرفه به سرمایه گذاری بین المللی چندین میلیونی تبدیل شد. در آن زمان کوتاه، وضعیت مالی ام از مقطع فقط پول داشتن ( آنچه در واقع همیشه می خواستم ) به نقطه الهام یافتن برای اهداف مالی تازه تبدیل شد. آنچه از کتاب هیل دریافتم، با چنان وسعتی برایم کارایی یافت که آن را به مثابه کتاب (درسی) به کار بردم تا اصول موفقیت مندرج در آن را با همکاران تجاری ام در میان بگذارم. اما با بررسی گذشته، هرچند آن آموزه ها برایم بسیار کارساز بود، دریافتم چند تن از همکاران تجاری ام به توفیق مالی عظیمی دست یافتند که خواسته دیرینه من بود. بنابرین به دنبال پاسخ های دیگری گشتم که شاید برای افراد بیشتری کارایی داشته باشد. به دلیل تجربه فردی ام در موضوع بیندیشید و ثروتمند شوید، متقاعد شدم که موفقیت، آموختنی است. لازم نیست در خانواده ای متولد شویم که از پیش به شما آموخته باشند چگونه ثروتمند شوید. لازم نیست در دوران تحصیل نمره های درخشان گرفته باشیم یا با افراد مناسب آشنا شویم یا در کشوری مناسب باشیم یا قد و قامتمان، رنگ پوست، نژاد، مذهب، و مواردی از این دست، در ما قابل توجه باشد. تنها لازم است چند اصل را یاد بگیریم و با تمرین در آنها مهارت پیدا کنیم. به هر حال، هر کسی همان پیام را از همان گفته ها یا همان نتایج را از همان کتاب ها می گیرد. بنابراین، وقتی برای درک بیشتر درخواست کردم، بر بخش های مفید و کارآمد راهکار ست ( از نویسندگان کتاب های موفقیت )، که احساس می کردم می توانم به کار برم تا به دیگران کمک کند زندگی شان را بهبود ببخشند، تمرکز کردم. ست نسبت به زندگی، دیدگاهی غیر از آنچه من در گذشته شنیده بودم، داشت و من به ویژه به دو اصطلاح ست علاقه داشتم: «شما واقعیت خود را رقم میزنید» و «نقطه قوت شما در اکنون است.» طی حوادثی اتفاقی ( شبیه به تجربه های ست ) همسرم ایستر، به تدریج راهکارهایی را دریافت کرد که اکنون به آموزه های ابراهام معروف است. در سال ۱۹۸۵ وقتی این پدیده بر ایستر عارض شد، می توانستم احساس کنم که می توانم از این مسیر به خواسته ام برسم، یعنی درک بهتر قانون کائنات، و اینکه چگونه ممکن است بتوانیم به طور طبیعی و خود خواسته، هماهنگ با آنها کار کنیم تا به هدفمان در کالبد مادی، جامه عمل بپوشانیم. بنابراین حدود بیست سال پیش، کنار ایستر و مقابل یک دستگاه ضبط صوت کوچک نشستم و صدها پرسش، در بیست موضوع متفاوت که بیشتر نیز معنوی بودند، بر ابراهام فرافکن کردم. آنگاه، در همان حین که دیگران از ابراهام با خبر می شدند و می خواستند با ما تماس برقرار کنند، ما بیست لوح فشرده به منظور معرفی ابراهام تولید کردیم و در دو آلبوم تحت عناوین ویژه انتشار دادیم. طی بیش از دو دهه، میلیون ها نفر از طریق کتاب ها، نوارها، لوح های فشرده، فیلم های آموزشی، دی وی دی ها، کارگاه های گروهی و حضور در برنامه های شنیداری و دیداری مان، از آموزه های ابراهام آگاه شدند. همچنین نویسندگان آثار پر فروش دیگر نیز از آموزه های ابراهام در کتاب هایشان و حضور در برنامه های رادیو و تلویزیون و کارگاه هایشان بهره جستند… آنگاه دو سال پیش، یک تهیه کننده برنامه تلویزیونی اهل استرالیا از ما برای تهیه یک سلسله برنامه تلویزیونی درباره کار ما با ابراهام مجوز گرفت. او همراه با اعضای گروهش در یکی از سفرهای دریایی آلاسکای مان حضور یافت، از برنامه فیلم تهیه کرد، و آنگاه به جست و جوی دیگر کسانی رفت که از آموزه های ما استفاده می کردند تا بلکه آنرا نیز به فیلم بیافزاید، و بقیه ماجرا ( آنگونه که آنها تعریف می کنند) اینک بخشی از تاریخ است. آن تهیه کننده فیلمش را راز نام نهاد، که بر اساس آموزه های بنیادین ابراهام بود: قانون جذب. هرچند این فیلم توسط شبکه استرالیایی (ناین) برای پخش انتخاب نشد، اسناد و مدارک بی درنگ در قالب دی وی دی درآمد و در کتاب بازنویسی شد… و اکنون به دلیل راز، مفهوم قانون جذب به گوش میلیون ها نفری رسید که در جست و جوی زندگی بهتری بودند. این کتاب از دست نوشته های پنج ضبط اصلی، از بیش از بیست سال پیش تکامل یافته است. نخستین بار است که این دست نوشته ها چاپ می شود. در دنیای آموزش این گفته رایج است: « به آنان بگو آنچه را قصد داری بگویی. و آنگاه باز هم بگو. سپس بگو آنچه را گفته ای. » بنابراین، اگر عزم خود را جزم کرده اید که خودتان را در این آموزه ها غرق کنید، بدانید همچنان که پیش می روید، تکرار بیشتری را خواهید دید زیرا ما با تکرار بسیار بهتر یاد می گیریم. شما نمی توانید همان الگوهای فکری قدیمی و همیشگی و محدود را ادامه دهید و طرحی نو دراندازید و به نتایج گسترده دست یابید. اما با تکراری ساده و با ممارست، به مرور می توانید با عادت های تعالی بخش زندگی تازه ای را گسترش دهید. میل و خواسته ام برای اینکه به دیگران یاری رسانم که حال بهتری داشته باشند، به ویژه در حوزه مالی، مرا به سوی این اطلاعات راهنمایی کرد. بنابراین بسیار خشنودم که این کتاب مربوط به پول اکنون در دسترس کسانی است که پرسش هایی دارند که این کتاب پاسخ گویشان خواهد بود. این کتاب، کتابی از مجموعه برنامه ریزی شده از اصول آموزه های ابراهام است که منتشر کردیم. برای من و ایستر، بازنگری این وسیله تغییر دهنده زندگی برای اینکه در قالب کتاب چاپ شود، تجربه ای دل انگیز بود، زیرا باز هم این اصول اساسی و ساده را که ابراهام در ابتدای رابطه مان با ما در میان گذاشته بود، به یادمان آورد. من و ایستر، از ابتدای امر قصد داشتیم آموزه های ابراهام را در زندگی مان به کار بریم. رشد سرور انگیز ما نیز بی نظیر بوده است: بعد از تمرین این اصول، من و ایستر همچنان به هم علاقه مندیم. گو این که اکنون خانه جدیدمان را در کالیفرنیا کامل کرده ایم و در مسیر بنای خانه ای تازه برای پیچیدگی کسب و کارمان در تگزاس هستیم، بسیار لذت می بریم که با یکدیگر باشیم و بیشتر سال آینده را به سفر با کاروان چهارده متری مان از این کارگاه به آن کارگاه برویم. بیست سال است که هیچ معاینه پزشکی یا بیمه نداشته ایم. هیچ بدهکاری نداریم و امسال بیش از کل درآمدمان پیش از هدایت ابراهام، مالیات خواهیم پرداخت، از آنجا که کل درآمدها و نه تندرستی ما نمی تواند ما را خوشحال کند، من و ایستر تصمیم گرفتیم راه هایی را برای خوشحال بودن پیدا کنیم. بنابراین، برایمان بسی مایه خشنودی است که بتوانیم، بنابه تجربه شخصی مان، به شما بگوییم: این کتاب زندگی تان متحول خواهد ساخت!